الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ * کسانی که چون مصیبتی به آنها رسید گفتند: ما از آن خدا هستیم و به او باز میگردیم .
أُولَـئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَـئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ * صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد، که هدایت یافتگانند. (بقره 155- 156- 157)
صبر از بزرگترین ملكات و احوالی است كه قرآن آن را ستوده و مكرر امر بدان نموده است، تا به جایی كه قریب به هفتاد مورد شده، حتی دربارهاش فرموده: "ان ذلك من عزم الامور"؛ این صبر از كارهای بس مهم است. (لقمان/ آیه 17) و نیز فرموده: "و ما یلقیها الا الذین صبروا و ما یلقیها الا ذو حظ عظیم"؛ این اندرز را نمیپذیرد مگر كسانی كه صبر كنند و نمیپذیرد، مگر صاحب بهرهای عظیم. (فصلت/ آیه 35) و نیز فرموده: "انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب"؛ تنها صابرانند كه بدون حساب اجرشان کامل داده میشود. ( زمر/ آیه 10)
ا میرمؤمنان على علیه السلام در تفسیر این جمله مىفرماید: این كه ما مىگوئیم "انا لله" اعتراف به این حقیقت است كه ما مملوك اوئیم و این كه مىگوئیم و "انا الیه راجعون" اقرار به این است كه ما از این جهان خواهیم رفت و جایگاه ما جاى دگر است .
جهان صحنه آزمایش الهى است
بعد از ذكر مسأله شهادت در راه خدا، و زندگى جاوید شهیدان، و همچنین مسأله صبر و شكر كه هر كدام یكى از چهرههاى آزمایشهاى الهى است، خداوند در این آیه به مسأله آزمایش به طور كلى و چهرههاى گوناگون آن اشاره مىكند و به عنوان یك امر قطعى و تخلف ناپذیر مىفرماید: به طور مسلم ما همه شما را با امورى همچون ترس و گرسنگى و زیان مالى و جانى و كمبود میوهها آزمایش مىكنیم (و لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات.)
و از آنجا كه پیروزى در این امتحانات جز در سایه مقاومت و پایدارى ممكن نیست در پایان آیه مىفرماید: و بشارت ده صابران و پایداران را. (و بشر الصابرین)
آنها هستند كه از عهده این آزمایشهاى سخت به خوبى بر مىآیند و بشارت پیروزى متعلق به آنها است، اما سست عهدان بى استقامت از بوته این آزمایشها سیه روى در مىآیند.
آیه بعد صابران را معرفى كرده مىگوید: آنها كسانى هستند كه هر گاه مصیبتى به آنها رسد مىگویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مىگردیم. (الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون)
توجه به این واقعیت كه همه از او هستیم این درس را به ما مىدهد كه از زوال نعمتها هرگز ناراحت نشویم، چرا كه همه این مواهب بلكه خود ما تعلق به او داریم، یك روز مىبخشد و روز دیگر مصلحت مىبیند و از ما باز مىگیرد و هر دو صلاح ما است .
صفات درونى انسان به تنهائى نمىتواند معیارى براى ثواب و عقاب گردد مگر آن زمانى كه در لابلاى اعمال انسان خودنمائى كند، خداوند بندگان را مىآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشكار كنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و كیفر او گردند.
و توجه به این واقعیت كه ما همه به سوى او باز مىگردیم به ما اعلام مىكند كه اینجا سراى جاویدان نیست، و زوال نعمتها و كمبود مواهب و یا كثرت وفور آنها همه زودگذر است، و همه اینها وسیلهاى است براى پیمودن مراحل تكامل توجه به این دو اصل اساسى اثر عمیقى در ایجاد روح استقامت و صبر دارد.
بدیهى است منظور از گفتن جمله انا لله و انا الیه راجعون تنها ذكر زبانى آن نیست، بلكه توجه به حقیقت و روح آن است كه یك دنیا توحید و ایمان در عمق آن نهفته است .
و در آخرین آیه مورد بحث الطاف بزرگ الهى را براى صابران و سخت كوشان كه از عهده این امتحانات بزرگ بر آمدهاند بازگو مىكند و مىگوید: اینها كسانى هستند كه لطف و رحمت خدا و درود الهى بر آنها است . (اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمة)
این الطاف و رحمتها آنها را نیرو مىبخشد كه در این راه پر خوف و خطر گرفتار اشتباه و انحراف نشوند، لذا در پایان آیه مىفرماید: و آنها هستند هدایت یافتگان. (و اولئك هم المهتدون)
و به این ترتیب فشردهاى از مساله بزرگ امتحان و هدف نهائى و چهرههاى مختلف، و عوامل پیروزى و همچنین نتائج آن را در این چند جمله كوتاه روشن مىسازد.
در واقع امتحان خدا به كار باغبانى پر تجربه شبیه است كه دانههاى مستعد را در سرزمینهاى آماده مىپاشد، این دانهها با استفاده از مواهب طبیعى شروع به نمو و رشد مىكنند، تدریجا با مشكلات مىجنگند و با حوادث پیكار مىنمایند در برابر طوفانهاى سخت و سرماى كشنده و گرماى سوزان ایستادگى به خرج مىدهند تا شاخه گلى زیبا یا درختى تنومند و پر ثمر بار آید كه بتواند به زندگى و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
چرا خدا مردم را آزمایش مىكند؟
در زمینه مسأله آزمایش الهى بحث فراوان است، نخستین سؤالى كه به ذهن مىرسد این است كه مگر آزمایش براى این نیست كه اشخاص یا چیزهاى مبهم و ناشناخته را بشناسیم و از میزان جهل و نادانى خود بكاهیم؟ اگر چنین است خداوندى كه علمش به همه چیز احاطه دارد و از اسرار درون و برون همه كس و همه چیز آگاه است، غیب آسمان و زمین را با علم بى پایانش مىداند، چرا امتحان مىكند؟ مگر چیزى بر او مخفى است كه با امتحان آشكار شود؟!
پاسخ این سؤال مهم را در اینجا باید جستجو كرد كه مفهوم آزمایش و امتحان در مورد خداوند با آزمایشهاى ما بسیار متفاوت است .
آزمایشهاى ما همان است كه در بالا گفته شد یعنى براى شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمایش الهى در واقع همان پرورش و تربیت است .
توضیح این كه در قرآن متجاوز از بیست مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است، این یك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتیجه پرورش دادن بندگان، آنان را مىآزماید، یعنى همانگونه كه فولاد را براى استحكام بیشتر در كوره مىگدازند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در كوره حوادث سخت پرورش مىدهد تا مقاوم گردد.
این یك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتیجه پرورش دادن بندگان، آنان را مىآزماید، یعنى همانگونه كه فولاد را براى استحكام بیشتر در كوره مىگدازند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در كوره حوادث سخت پرورش مىدهد تا مقاوم گردد.
در واقع امتحان خدا به كار باغبانى پر تجربه شبیه است كه دانههاى مستعد را در سرزمینهاى آماده مىپاشد، این دانهها با استفاده از مواهب طبیعى شروع به نمو و رشد مىكنند، تدریجا با مشكلات مىجنگند و با حوادث پیكار مىنمایند در برابر طوفانهاى سخت و سرماى كشنده و گرماى سوزان ایستادگى به خرج مىدهند تا شاخه گلى زیبا یا درختى تنومند و پر ثمر بار آید كه بتواند به زندگى و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
سربازان را براى این كه از نظر جنگى نیرومند و قوى شوند به مانورها و جنگهاى مصنوعى مىبرند و در برابر انواع مشكلات تشنگى، گرسنگى، گرما و سرما، حوادث دشوار، موانع سخت، قرار مىدهند تا ورزیده و آبدیده شوند.
امیر مؤمنان على علیه السلام تعریف بسیار پر معنى در زمینه فلسفه امتحانات الهى دارد مىفرماید: گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولى آنها را امتحان مىكند تا كارهاى خوب و بد كه معیار پاداش و كیفر است از آنها ظاهر گردد.
یعنى صفات درونى انسان به تنهائى نمىتواند معیارى براى ثواب و عقاب گردد مگر آن زمانى كه در لابلاى اعمال انسان خودنمائى كند، خداوند بندگان را مىآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشكار كنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و كیفر او گردند.
اگر آزمایش الهى نبود این استعدادها شكوفا نمىشد و درخت وجود انسان، میوههاى اعمال بر شاخسارش نمایان نمىگشت و این است فلسفه آزمایش الهى در منطق اسلام .
توجه به این واقعیت كه ما همه به سوى او باز مىگردیم به ما اعلام مىكند كه اینجا سراى جاویدان نیست، و زوال نعمتها و كمبود مواهب و یا كثرت وفور آنها همه زودگذر است، و همه اینها وسیلهاى است براى پیمودن مراحل تكامل توجه به این دو اصل اساسى اثر عمیقى در ایجاد روح استقامت و صبر دارد.
آزمایش خدا همگانى است
از آنجا كه نظام حیات در جهان هستى نظام تكامل و پرورش است و تمامى موجودات زنده مسیر تكامل را مىپیمایند، حتى درختان، استعدادهاى نهفته خود را با میوه بروز مىدهند همه مردم از انبیاء گرفته تا دیگران طبق این قانون عمومى مىبایست آزمایش شوند و استعدادهای خود را شكوفا سازند.
گرچه امتحانات الهى متفاوت است، بعضى مشكل، بعضى آسان و قهراً نتایج آنها نیز با هم فرق دارد، اما به هر حال آزمایش براى همه هست، قرآن مجید به امتحان عمومى انسانها اشاره كرده مىفرماید: " أحسب الناس ان یتركوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون"؛ آیا مردم گمان مىكنند بدون امتحان رها مىشوند، نه هرگز بلكه همگى باید امتحان دهند. (عنكبوت/ آیه1) قرآن نمونههائى از امتحانهای پیامبران را نیز بازگو كرده است آنجا كه مىفرماید: "و اذ ابتلى ابراهیم ربه"؛ خداوند ابراهیم را امتحان كرد. (بقره/ 124)
در جاى دیگر آمده است: هنگامى كه یكى از پیروان سلیمان تخت بلقیس را در كمتر از یك چشم به هم زدن از راه دور براى او حاضر كرد، سلیمان گفت این لطف خدا است براى این كه مرا امتحان كند آیا شكرگزارى مىكنم یا كفران؟ (نمل/ 40 )
طرق آزمایش
در آیه مورد بحث نمونههائى از امورى كه انسان با آنها امتحان مىشود بیان شده، از قبیل: ترس، گرسنگى، زیانهاى مالى، و مرگ ... ولى وسائل آزمایش خداوند منحصر به اینها نیست بلكه امور دیگرى نیز در قرآن به عنوان وسیله امتحان آمده است، مانند: فرزندان، پیامبران، و دستورات خداوند، حتى بعضى از خوابها ممكن است از وسائل آزمایش باشد شرها و خیرها نیز از آزمایشهاى الهى محسوب مىشوند. "و نبلوكم بالشر و الخیر." (انبیاء/ 35)
بنابراین مواردى كه در آیه شمرده شده جنبه انحصارى ندارد، هر چند از نمونههاى روشن و زنده آزمایشهاى الهى است . و مىدانیم كه مردم در برابر آزمایشهاى خداوند به دو گروه تقسیم مىشوند: گروهى از عهده امتحانات بر آمده و گروهى که مردود مىشوند.
رمز پیروزى در امتحان
در اینجا سؤال دیگرى پیش مىآید و آن این كه: حال كه همه انسانها در یك امتحان گسترده الهى شركت دارند، راه موفقیت در این آزمایشها چیست؟ پاسخ این سؤال را قسمت آخر آیه مورد بحث و آیات دیگر قرآن مىدهد:
* نخستین و مهمترین گام براى پیروزى همان است كه در جمله كوتاه و پر معنى "و بشر الصابرین" در آیه فوق آمده است، این جمله با صراحت مىگوید: رمز پیروزى در این راه، صبر و پایدارى است و به همین دلیل بشارت پیروزى را تنها به صابران و افراد با استقامت مىدهد.
* توجه به گذرا بودن حوادث این جهان و سختیها و مشكلاتش و این كه این جهان گذرگاهى بیش نیست عامل دیگرى براى پیروزى محسوب میشود كه در جمله "انا لله و انا الیه راجعون" ؛ ما از آن خدا هستیم و به سوى خدا باز مىگردیم" آمده است .
اصولا این جمله كه از آن به عنوان كلمه استرجاع یاد مىشود، عصارهاى است از عالیترین درسهاى توحید و انقطاع الى الله و تكیه بر ذات پاك او در همه چیز و در هر زمان، و اگر مىبینیم بزرگان اسلام به هنگام بروز مصائب سخت این جمله را با الهام گرفتن از قرآن مجید تكرار مىكردند براى این بوده است كه شدت مصیبت آنها را تكان ندهد و در پرتو ایمان به مالكیت خداوند و بازگشت همه موجودات به سوى او، این حوادث را در خود هضم كنند.
امیرمؤمنان على علیه السلام در تفسیر این جمله مىفرماید: این كه ما مىگوئیم "انا لله" اعتراف به این حقیقت است كه ما مملوك اوئیم و این كه مىگوئیم و "انا الیه راجعون" اقرار به این است كه ما از این جهان خواهیم رفت و جایگاه ما جاى دگر است .
توجه به این واقعیت كه همه از خدا هستیم این درس را به ما مىدهد كه از زوال نعمتها هرگز ناراحت نشویم، چرا كه همه این مواهب بلكه خود ما تعلق به او داریم، یك روز مىبخشد و روز دیگر مصلحت مىبیند و از ما باز مىگیرد و هر دو صلاح ما است .
* استمداد از نیروى ایمان و الطاف الهى عامل مهم دیگرى است، كسانى هستند كه هر وقت دستخوش حوادث مىگردند، اعتدال خود را از دست داده گرفتار اضطراب مىشوند، اما دوستان خدا چون برنامه و هدف روشنى دارند بدون حیرت و سرگردانى، مطمئن و آرام به راه خود ادامه مىدهند، خدا نیز روشنبینى بیشترى به آنها مىدهد كه در انتخاب راه صحیح دچار اشتباه نشوند، چنانكه قرآن مىگوید: "و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا"؛ كسانى كه در راه ما به جهاد برخیزند ما آنها را به راههاى خود هدایت مىكنیم. (عنكبوت/ 69)
آزمایش به وسیله نعمت و بلا
امتحانات الهى همیشه به وسیله حوادث سخت و ناگوار نیست، بلكه گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و كامیابیها آزمایش مىكند، چنانكه قرآن مىگوید "و نبلوكم بالشر و الخیر فتنة"؛ ما شما را به وسیله بدیها و خوبیها امتحان مىكنیم. (انبیاء/ 35)
و در جاى دیگر از قول سلیمان علیه السلام مىخوانیم: "هذا من فضل ربى لیبلونى اء اشكر ام اكفر"؛ این از فضل پروردگار من است او مىخواهد مرا آزمایش كند كه من در برابر این نعمت شكرگزارى یا كفران مىكنم؟ (سوره نمل/ آیه 40)
توجه به چند نكته دیگر نیز در اینجا ضرورى است یكى این كه لازم نیست همه مردم با همه وسائل آزمایش شوند، بلكه ممكن است امتحان هر گروهى به چیزى باشد، چرا كه تناسب با روحیهها و وضع فردى و اجتماعى مردم در اینجا شرط است .
دیگر این كه ممكن است یك انسان از عهده پارهاى از امتحانات به خوبى بر آید در حالى كه در برابر امتحانات دیگر سخت مردود شود.
و نیز ممكن است امتحان فردى، وسیله امتحان دیگرى باشد، مثلا خداوند كسى را با مصیبت فرزند دلبندش مورد آزمایش قرار مىدهد، این آزمایش پاى دیگران را هم به میدان امتحان مىكشد كه آیا آنها در مقام همدردى بر مىآیند و در تخفیف آلام شخص مصیبت زده مىكوشند یا نه؟
خداوند مىفرماید: به طور مسلم ما همه شما را با امورى همچون ترس و گرسنگى و زیان مالى و جانى و كمبود میوهها آزمایش مىكنیم.
داستانی از صبر یک زن
در میان پیروان مكتب انبیاء نمونههاى درخشانى از صبر و پایدارى در صحنه امتحان دیده مىشود كه هر كدام الگو و اسوهاى مىتواند باشد.
زن مسلمان بادیه نشینى بود به نام ام عقیل كه دو میهمان بر او وارد شد، فرزندش همراه شتران در بادیه بود، در همان لحظه به او خبر دادند كه شتر خشمگین فرزندش را در چاه انداخته و بدرود حیات گفته، زن با ایمان به كسى كه خبر مرگ فرزند را براى او آورده بود گفت از مركب پیاده شو، و به پذیرائى از مهمانها كمك كن، گوسفندى که حاضر داشت به او داد تا آن را ذبح كند و سرانجام غذا آماده شد و به نزد میهمانان گذاشت آنها مىخوردند و از صبر و استقامت این زن در شگفت بودند، یكى از حاضران مىگوید: هنگامى كه از غذا خوردن فارغ شدیم، زن با ایمان نزد ما آمد و گفت: آیا در میان شما كسى هست كه از قرآن به خوبى آگاه باشد، یكى از حاضران گفت: بله من آگاهم، گفت آیاتى از قرآن بخوان تا در برابر مرگ فرزند مایه تسلى خاطر من گردد، او مىگوید: من این آیات را براى او خواندم "و بشر الصابرین. الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون. اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون ."
زن خداحافظى كرد سپس رو به قبله ایستاد و چند ركعت نماز گزارد، سپس عرض كرد: اللهم انى فعلت ما امرتنى، فانجز لى ما وعدتنى؛ خداوندا! من آنچه را تو دستور داده بودى انجام دادم، و رشته شكیبائى را رها نساختم، تو هم آنچه را از رحمت و صلوات به من وعده دادهاى بر من ارزانى دار.
سپس اضافه كرد: اگر بنا بود در این جهان كسى براى كسى بماند ... یكى از حاضران مىگوید من فكر كردم مىخواهد بگوید فرزندم براى من باقى مىماند، اما دیدم چنین ادامه داد: پیامبر اسلام محمد صلى الله علیه و آله و سلم براى امتش باقى مىماند!
سایت تبیان
مهری هدهدی
برگرفته از تفسیر المیزان و نمونه